demurrerدیکشنری انگلیسی به فارسیدیرکردن، اعتراض بصلاحیت دادگاه، اعتراض کننده، تقاضای تاخیر در صدور حکم
demurredدیکشنری انگلیسی به فارسیبی اعتنایی، استثنا قائل شدن، درنگ کردن، کمرویی کردن، تقاضای درنگ یا مکی کردن
demurrersدیکشنری انگلیسی به فارسیتضعیف، اعتراض بصلاحیت دادگاه، اعتراض کننده، تقاضای تاخیر در صدور حکم
demurrersدیکشنری انگلیسی به فارسیتضعیف، اعتراض بصلاحیت دادگاه، اعتراض کننده، تقاضای تاخیر در صدور حکم