پیاده کردن، سوا کردن، مجزا کردن، به هم ریختن
disassembler
جداسازی می کند، پیاده کردن، سوا کردن، مجزا کردن، به هم ریختن
جداسازی
disassemble
disassemble, dismantle
dismantle, dismount, disassemble