distinguishesدیکشنری انگلیسی به فارسیمتمایز می شود، تمیز دادن، تشخیص دادن، مشخص کردن، وجه تمایز قائل شدن، تمبز دادن، دیفرانسیل گرفتن، مشهور کردن، فرو نشاندن، دیدن
distinguishesدیکشنری انگلیسی به فارسیمتمایز می شود، تمیز دادن، تشخیص دادن، مشخص کردن، وجه تمایز قائل شدن، تمبز دادن، دیفرانسیل گرفتن، مشهور کردن، فرو نشاندن، دیدن