چرت زدن
دوز، چرت، چرت زدن
خیره کننده، خیرگی، گیج کردن، منجمد شدن، خیره کردن، ژولیده کردن
دوز
دوزیزه
دوز، مقدار، خوراک دوا یا شربت، مقدار دوا، دوا دادن
بولدوزر، ارعاب و تهدید کردن، روی ماشین بولدوز کار کردن
اذیت کردن
بیش از حد