ducking، غوص کردن، غوطه ور ساختن، زیر اب رفتن، غوطه زدن، غوطهور شدن
مدفوع
پیوستن، جاخالی کردن، بریدن، کوتاه کردن
تسهیلات اتصال
هزینه اتصال
دوشیدن، دوش گرفتن، تمیز کردن با دوش