الف، جن، پری
جام حذفی
صدای تند خوردن
نصف نصف، نوعی ابجو انگلیسی، نصفا نصف
تامين , سوية
abreast, collateral
elfins
elfwife
elfdom
الفیش، مثل جن و پری
الفین، مانند جن یا پری، وابسته به جن، کوتوله
elf
خودت، خود، خودش، خود او
غیرمستقیم
باند خودش
خودت
خودش، خود