منع موقتembargoواژههای مصوب فرهنگستاندستور رسمی خبرگزاریها یا روابطعمومیها به رسانهها مبنی بر عدم انتشار خبر یا اطلاعاتی خاص از تاریخی مشخص
embarrassesدیکشنری انگلیسی به فارسیشرم آور، دست پاچه کردن، براشفتن، خجالت دادن، شرمسار شدن، ژولیده کردن
embarrassesدیکشنری انگلیسی به فارسیشرم آور، دست پاچه کردن، براشفتن، خجالت دادن، شرمسار شدن، ژولیده کردن