زبان گسستهisolating languageواژههای مصوب فرهنگستانزبانی غیرتصریفی که در آن ریشهها تغییرناپذیرند و برای نشان دادن روابط دستوری از ترتیب کلمات استفاده میشود
deescalatingدیکشنری انگلیسی به فارسیتشدید شدن، تشنج زدایی کردن، خرد ساختن، خرد شدن، خرد کردن، محدود ساختن