فوراًلغتنامه دهخدافوراً. [ ف َ رَن ْ ] (ع ق ) بشتاب . دروقت . دردم . بی درنگ . حالی . درحال . درساعت . (یادداشت مؤلف ). رجوع به فور شود.
فوریالغتنامه دهخدافوریا. (اِخ ) از ژنس های معروف روم بود که افراد آن نخست از سرزمین لاسیوم به روم آمده بودند. (فوستل دو کولانژ).