fireدیکشنری انگلیسی به فارسیآتش، شلیک، حریق، اتش، تیر، حرارت، تندی، افروختن، شلیک کردن، اتش زدن، بیرون کردن، انگیختن، زبانه کشیدن، اتش گرفتن، پراندن، تیر اندازی کردن، بر افروختن، تفنگ یاتوپ را اتش کردن
آژیر آتشfire alarm signalواژههای مصوب فرهنگستانزنگ خطر و آژیر کشتی که هریک بهطور ممتد دستکم بهمدت ده ثانیه به صدا در میآید
fireدیکشنری انگلیسی به فارسیآتش، شلیک، حریق، اتش، تیر، حرارت، تندی، افروختن، شلیک کردن، اتش زدن، بیرون کردن، انگیختن، زبانه کشیدن، اتش گرفتن، پراندن، تیر اندازی کردن، بر افروختن، تفنگ یاتوپ را اتش کردن