flickدیکشنری انگلیسی به فارسیتلنگر، تکان ناگهانی، سینما، ضربت اهسته و سبک با شلاق، تکان دادن، قطع کردن، بریدن
reflectدیکشنری انگلیسی به فارسیمنعکس کننده، منعکس کردن، تامل کردن، فکر کردن، معکوس کردن، باز تابیدن، بازتاب دادن یا یافتن، بر گرداندن