فواد
فتو
فوشش
فوود
دشمنی، عداوت، عداوت کردن
فت
fuddles، گیج کردن، سردرگم وهاج وواج کردن، دائم الخمر بودن
fuds
fuddledness
fuddlebrained
fudged، پنهان شدن، سرهم بندی کردن، فریفتن، اهسته حرکت کردن
fuddy-duddy، ادم قدیمی مسلک، ادم امل، شخص اندک بین، سرزنش کننده
فوج فاکتور
یک نافود
نافود