غبقلغتنامه دهخداغبق . [ غ َ ] (ع مص ) شراب شبانگاهی خوردن وخورانیدن . (منتهی الارب ). || سیراب کردن یا دوشیدن شتر و گوسفند به شامگاه . (اقرب الموارد).
غابکلغتنامه دهخداغابک . [ ب َ ] (اِ مصغر) مصغر غاب ، بمعنی بجول . در تداول عوام گویند: غابکش بیرون آمده بود؛ سخت لاغر بود.
غبوکلغتنامه دهخداغبوک . [ غ َ ] (اِ) مثل غبوق . (آنندراج ). || شرابی که شبانگاه در بزم عیش و نوش میخورند. (فرهنگ شعوری ).