تعمیمgeneralization 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایند ساختن یک مفهوم یا حکم یا اصل یا نظریه از تعداد محدودی موارد خاص و به کار بردن آن بهطور گستردهتر برای یک گروه کامل از اشیا یا رویدادها یا افراد
گسترش معناییwidening, broadening, generalization 2واژههای مصوب فرهنگستانافزایش وسعت معنایی واژه متـ . توسع معنایی