glaresدیکشنری انگلیسی به فارسیجلوه های ویژه، تابش خیره کننده، تشعشع، روشنایی زننده، پرتلالوء، خیره نگاه کردن
حائل نورglare screenواژههای مصوب فرهنگستانهر افزاره یا مانع طبیعی که از آن بتوان برای در امان ماندن چشم راننده در برابر نور چراغ جلوی خودروهای روبهرو استفاده کرد
gloryدیکشنری انگلیسی به فارسیشکوه، افتخار، جلال، عظمت، عزت، فخر، شهرت، اشتهار، نور، مباهات، سر بلندی، بالیدن، فخر کردن، ستودن، شادمانی کردن، درخشیدن