زلةلغتنامه دهخدازلة. [ زَل ْ ل َ / زُل ْ ل َ ] (ع اِ) نیکویی و هنر و کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
زللغتنامه دهخدازل . [ زِل ل ] (اِ) آفتاب زل ؛ آفتابی سخت گرم و بی ابر: در زل آفتاب ؛ زل گرما و در تیزی حرارت آن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
خیرهلغتنامه دهخداخیره . [ رَ / رِ ] (ص ) بدخواه . بداندیش . نابکار. (ناظم الاطباء). ستمگر. آزاردهنده : ای گمره خیره چون گرفتی گمراهتری دلیل و رهبر. ناصرخسرو. || سرکش . لجوج . بی پروا. جنگجو. غضب آل
نُزُلفرهنگ واژگان قرآنهر خوردني و نوشيدني که ميزبان به وسيله آن از ميهمان خود پذيرايي ميکند و حرمتش را پاس ميدارد - غذا و نوشیدنی و ساير مايحتاجي که براي مسافر قبل از آمدنش فراهم ميکنند - پذيرايي که در ابتداي ورود از شخصي مي نمايند