خلیج فارس، خلیج، گرداب، جدایی، خور، هر چیز بلعنده و فرو برنده
غولو. (اِ) شفتالو. (ناظم الاطباء).
بازي چوگان يا گلف
گلف
گلوله
خلیج فارس
نفوذپذیری، فرو بردن
دلسوزی