ژیمناست، ورزشکار، معلم زورخانه، قهرمان ژیمناستیک
ورزشکاری که به چمورزی میپردازد متـ . ژیمناست
gnast
ژیمناستیک، ورزشکار، معلم زورخانه، قهرمان ژیمناستیک
gnats، پشه، حشره دو بال
گناه، پشه، حشره دو بال
گنش، دندان قرچه کردن، دندان بهم فشردن، بهم فشردن، بهم ساییدن
ژیمناستیک
gymnast
acrobat, gymnast
دستگاه ژیمناستیک
chirogymnast