تب غبلغتنامه دهخداتب غب . [ ت َ ب ِ غ ِب ْب ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) حمی الغب . و آن تب صفراوی است که ماده ٔ آن در خارج عروق مانند فرج اعضاء و معده و کبد، تعفن ایجاد کند. (از بحر الجواهر). حمای غب . تب سه یک . رجوع به غب و تب و حمی و دیگر ترکیبهای آن دو و تب سه یک شود.
سخترویۀ گچیgypcrete/ gypscreteواژههای مصوب فرهنگستاننهشتهای گچی یا ژیپسی که سنگفرش صحرایی سیمانیشده را تشکیل میدهد
دوّار عمودی پالکشیwarping capstan, gypsy capstan, gypsyواژههای مصوب فرهنگستاندوّاری عمودی که در هنگام پالکشی و کشیدن و محکم کردن طنابها از آن استفاده میکنند
گول زنیدیکشنری فارسی به انگلیسیcheat, double-dealing, gyp, hoax, indirection, jiggery-pokery, jugglery, legerdemain