heapsدیکشنری انگلیسی به فارسیکوه ها، پشته، توده، کومه، کپه، انبوه، گروه، جمعیت، پر کردن، توده کردن، خرمن کردن
برنامههای یاری کارکنانemployee assistance programs, EAPsواژههای مصوب فرهنگستانبرنامههایی نظیر مشاوره برای کمک به کـارکنان برای غلبه بر مشکلات روانی ـ اجتماعی آنان
برگک شکلاتchocolate chipsواژههای مصوب فرهنگستانتکههای کوچک شکلات که یکی از اجزای تشکیلدهندۀ محصولات قنادی شکلاتی است
رژیم نشانگان رودۀ تحریکپذیرIBS dietواژههای مصوب فرهنگستانرژیم غذایی با هدف بهبود یا تسکین عوارض نشانگان رودۀ تحریکپذیر