گوهردهلغتنامه دهخداگوهرده . [ گ َ / گُو هََ دِه ْ ] (اِخ ) دهی بوده است متعلق به دودانگه از دههای هزارجریب ساری . (از مازندران و استرآباد رابینو ص 122 بخش انگلیسی و ص 164 ترجمه ٔ فارسی ).
واردةلغتنامه دهخداواردة. [ رِ دَ ] (اِخ ) شهری است . (منتهی الارب ). منزلی است در راه شام به مصر در وسط ریگزار از توابع حفار، بازار و مسجدی دارد. در قدیم شهری بوده و بازار و جامع و خندقهایی داشته است که بعدها خراب گشته . (از معجم البلدان ).