25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
incarcerated
اسجن
سجن
imprisonments
حبس
محتبس
بیشتر بدانید
ناهمسنگ کردن
reentering
خصوصخصوص
ستارۀ مسابقه
وَرَائِهِم
Sergei Eisenstein
جستوجوی دقیق
incarcerates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مجازات، زندانی کردن، حبس کردن، در زندان نهادن
جستوجوی همآوا
incarcerated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زندانی، زندانی کردن، حبس کردن، در زندان نهادن