25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
incepting
initiates
مستهل
initiating
incepts
inchoating
بیشتر بدانید
amphictyons
Rodrigo Borgia
squinnier
فحوی
chase after
لیگاند دودَندانه
جستوجوی دقیق
incepted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ابتکار، اغاز کردن، بنیاد نهادن، در خود گرفتن