instituteدیکشنری انگلیسی به فارسیموسسه، بنیاد، بنگاه، انجمن، بنداد، هيئت شورا، فرمان، اصل قانونی، بنیاد نهادن، برقرار کردن، تاسیس کردن
national institute of standard and technology 19, 34فرهنگ لغات علمیموسسه بینالمللی استاندارد و فناوری