jounceدیکشنری انگلیسی به فارسیاز بین بردن، تکان خوردن، تکان دادن، دست انداز داشتن، بشدت بالا و پایین پریدن
jouncedدیکشنری انگلیسی به فارسیمتشکرم، تکان خوردن، تکان دادن، دست انداز داشتن، بشدت بالا و پایین پریدن
joinsدیکشنری انگلیسی به فارسیپیوستن، ازدواج کردن، متصل کردن، پیوند زدن، گراییدن، متحد کردن، در مجاورت بودن، پا گذاشتن