صفبندیqueueingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند ایجاد تأخیر در یک کنش تا پیدایش وضعیت مطلوب، مانند در صف قرار دادن درخواست تماس تا آزاد شدن خط
فرمانه 1cueing deviceواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع وسیلۀ رساندن فرمان، از قبیل کارت یا نوشته یا علامت دست یا علامت صدا که برای رساندن پیام به مجری یا بازیگر یا اعضای گروه تولید مورد استفاده قرار گیرد