lappedدیکشنری انگلیسی به فارسیلپد، لیس زدن، شلپ شلپ کردن، حریصانه خوردن، با صدا چیزی خوردن، تاه کردن، پیچیدن
lopedدیکشنری انگلیسی به فارسیگوسفندی، جست و خیز کردن، رقصیدن، شلنگ انداختن، تاخت رفتن، بجست و خیز دراوردن
ریشهپوشاندهballed and burlappedواژههای مصوب فرهنگستانشیوهای برای انتقال گیاهان که در آن گیاه با ریشه و خاکِ چسبیده به آن از زمین بیرون آورده شود و پس از پوشاندن مجموعۀ ریشه و خاک با گونی یا مواد مشابه، به محلی دیگر انتقال یابد