خرچنگ، شلاق خوردن، سخت شلاق زدن، سخت زدن
لسنت
قفل شده، ضامندار، چفت دار
لاک زدن، بنددار کردن، بند کفش را بستن، یراق دوزی کردن
لاغرتر، بند دار، قیطانی، شبکهای، تور مانند
ترقه، بند کفش، قیش، تسمه
چسبیده، چکه کردن، ترشح کردن، چکیدن، صدای چلپ چلوپ ایجاد کردن
عقب افتاده، پس زدن
پاشیدن، چلپ چلوپ کردن، ریختن، ترشح کردن
بدون شک
برخورد کرد