lemmaدیکشنری انگلیسی به فارسیلاما، اصل موضوع، خلاصهءکتاب، عنوان، مقدمهموضوع، صغرای قیاس منطقی، کبرای قیاس منطقی
lemmasدیکشنری انگلیسی به فارسیlemmas، اصل موضوع، خلاصهءکتاب، عنوان، مقدمهموضوع، صغرای قیاس منطقی، کبرای قیاس منطقی
لئیمیلغتنامه دهخدالئیمی . [ ل َ ] (حامص ) صفت لئیم : لئیمی و کژّی ز بیچارگیست به بیدادگر بر بباید گریست .فردوسی .
لمیلغتنامه دهخدالمی . [ ل َ ما ] (ع مص ) اَلمی ̍ گردیدن مرد؛ یعنی گندم گون یا سیاه شدن لب او. (منتهی الارب ). سیاهی لب و گندم گونی آن و آن نزد عرب حسن است .
lemmasدیکشنری انگلیسی به فارسیlemmas، اصل موضوع، خلاصهءکتاب، عنوان، مقدمهموضوع، صغرای قیاس منطقی، کبرای قیاس منطقی
lemmataدیکشنری انگلیسی به فارسیلوماتا، اصل موضوع، خلاصهءکتاب، عنوان، مقدمهموضوع، صغرای قیاس منطقی، کبرای قیاس منطقی
بُنواژهlemma 1واژههای مصوب فرهنگستاندر فرهنگنویسی و واژگانشناسی، عنصری در ابتدای مدخلهای فرهنگ لغت که نمودی انتزاعی از صورتهای مختلف یک واژه است
بُنواژهسازیlemmatizationواژههای مصوب فرهنگستانتقلیل و سادهسازی صورتهای گوناگون صرفی یک واژه و گزینش یک صورت پایه برای اهداف فرهنگنگاشتی
داسهbeard 1, awnواژههای مصوب فرهنگستانزائدهای خارمانند که در انتهای برونپوشینۀ (lemma) اغلب علفچمنیها از قبیل گندم میروید متـ . ریشک
lemmasدیکشنری انگلیسی به فارسیlemmas، اصل موضوع، خلاصهءکتاب، عنوان، مقدمهموضوع، صغرای قیاس منطقی، کبرای قیاس منطقی
lemmataدیکشنری انگلیسی به فارسیلوماتا، اصل موضوع، خلاصهءکتاب، عنوان، مقدمهموضوع، صغرای قیاس منطقی، کبرای قیاس منطقی
دوراهة اخلاقیmoral dilemmaواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن اختیار کردن هریک از دو یا چند طریق ممکن برای عمل، اصلی اخلاقی را که از جهت دیگر الزامآور است نقض میکند