لفاقلغتنامه دهخدالفاق . [ ل ِ ] (ع اِ) لفاق و تلفاق ، دوجامه است که هر دو را بر هم دوزند. (منتهی الارب ).
لفچوکلغتنامه دهخدالفچوک . [ ل َ ] (ص ) در تداول گناباد خراسان ، به کسی گویند که دارای لبهای ستبر و کلفت است . || گاهی هم مردم اخمو و ترشروی را لفچوک گویند.
لِفْچُوکگویش گنابادی در گویش گنابادی به معنی کسی که لبهایش آویزان است یعنی داغ دیده است را میباشد ، ناراحت ، خشمگین ، شکست خورده ، ناامید ، ناموفق ، بی حال و حس