limmerدیکشنری انگلیسی به فارسیلرزان، ادم رذل، دغل، کلاش، ناقلا، زن سبک سر، زن هرزه، زن جلف، بچه بد ذات یا شیطان
ژلیمرلغتنامه دهخداژلیمر. [ ژِ م ِ ](اِخ ) نام آخرین پادشاه واندالهای آفریقا. وی پس ازدو سال سلطنت به دست بِلیزر در 534 م . مغلوب گشت .
لئیمیلغتنامه دهخدالئیمی . [ ل َ ] (حامص ) صفت لئیم : لئیمی و کژّی ز بیچارگیست به بیدادگر بر بباید گریست .فردوسی .
لمرلغتنامه دهخدالمر. [ ل َ م َ ] (اِخ ) دهی از دهستان هزارجریب بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 54هزارگزی شمال خاوری کیاسر. کوهستانی ، جنگلی ، معتدل ، مرطوب و مالاریائی و دارای 150 تن سکنه . آب آن از چشمه سار. محصول آن
limmersدیکشنری انگلیسی به فارسیlimmers، ادم رذل، دغل، کلاش، ناقلا، زن سبک سر، زن هرزه، زن جلف، بچه بد ذات یا شیطان
limmersدیکشنری انگلیسی به فارسیlimmers، ادم رذل، دغل، کلاش، ناقلا، زن سبک سر، زن هرزه، زن جلف، بچه بد ذات یا شیطان