طبقۀ پایینlower classواژههای مصوب فرهنگستانطبقهای در جامعه که ازنظر برخورداری از امکانات مادی در مرتبهای فروتر از طبقات دیگر جامعه قرار دارد
lowerدیکشنری انگلیسی به فارسیپایین تر، اخم، ترشرویی، پایین اوردن، کاستن از، تخفیف دادن، تنزل دادن، فروکش کردن، اخم کردن، خرد شدن، پست تر، هوای گرفته و ابری
lowerدیکشنری انگلیسی به فارسیپایین تر، اخم، ترشرویی، پایین اوردن، کاستن از، تخفیف دادن، تنزل دادن، فروکش کردن، اخم کردن، خرد شدن، پست تر، هوای گرفته و ابری