mergedدیکشنری انگلیسی به فارسیادغام شد، ادغام کردن، ترکیب کردن، فراگرفته، یکی کردن، ممزوج کردن، مستهلک شدن، غرق شدن، مخلوط کردن، فرو رفتن
ادغامگر میدیMIDI mergerواژههای مصوب فرهنگستانافزارهای که دو یا چند رشته از اطلاعات میدی را ترکیب و به یک رشته تبدیل میکند
ادغام میدیMIDI mergeواژههای مصوب فرهنگستانترکیب دو یا چند رشته از اطلاعات میدی و تبدیل آنها به یک رشته
نظام شایستهگراmerit systemواژههای مصوب فرهنگستاننظامی دولتی که در آن کارکنان براساس تواناییهایشان در اجرای مؤثر و بیطرفانۀ وظایف اداری منصوب میشوند و ارتقا مییابند