مهارافزارmooringsواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ لنگرها و طنابها و دهنههای مهار و غیره که از آنها در مهار شناور استفاده میشود
marringدیکشنری انگلیسی به فارسیازدواج کردن، اسیب رساندن، زیان رساندن، معیوب کردن، ناقص کردن، بی اندام کردن، صدمه زدن، ضایع کردن
مهار دوبازوtwo-leg moorings,span moorings, two-arm mooringsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مهار که در آن دو لنگر به یکدیگر متصل شدهاند و دهانۀ آنها را یک هرزگرد و زنجیر به شناور وصل میکند
مهار چهارزنجیرهall fours moorings, four arms mooringsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مهار که در آن با استفاده از چهار زنجیر از دو سوی سینه و چارکها، شناور را مهار میکنند
مهار تابخورswinging mooringsواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع مهار که با آن یک سر شناور تنها با یک زنجیر یا طناب مهار میشود و شناور امکان تاب خوردن دارد
مهار شناوهایbuoy mooringsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مهار که در آن شناور را به یک شناوه/ بویۀ مهار میبندند متـ . مهار بویهای
مهار دوبازوی مضاعفdouble-span mooringsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مهار شناور با استفاده از لنگر که در آن هر سوی دهانه با دو لنگر نگه داشته میشود
مهار تابخورswinging mooringsواژههای مصوب فرهنگستانهریک از انواع مهار که با آن یک سر شناور تنها با یک زنجیر یا طناب مهار میشود و شناور امکان تاب خوردن دارد
مهار چهارزنجیرهall fours moorings, four arms mooringsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مهار که در آن با استفاده از چهار زنجیر از دو سوی سینه و چارکها، شناور را مهار میکنند
مهار دوبازوtwo-leg moorings,span moorings, two-arm mooringsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مهار که در آن دو لنگر به یکدیگر متصل شدهاند و دهانۀ آنها را یک هرزگرد و زنجیر به شناور وصل میکند
مهار دوبازوی مضاعفdouble-span mooringsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مهار شناور با استفاده از لنگر که در آن هر سوی دهانه با دو لنگر نگه داشته میشود
مهار شناوهایbuoy mooringsواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مهار که در آن شناور را به یک شناوه/ بویۀ مهار میبندند متـ . مهار بویهای