متوجه شدم، ملاحظه کردن، ملتفت شدن، شناختن، دیدن
هیچ چی، صفر، نیستی، هیچ، ابدا
هیچ کاری انجام نده، بیکاره، تنبل، عاطل، بی کاره
هیچ چیز نمی دانم، منکر وجود خدا
حزب دانستن هیچ چیز
از هیچ چیز
رفیق