جوشکاری اُکسیاستیلنیoxyacetylene welding, OAWواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جوشکاری که در آن با گرمای حاصل از احتراق استیلن با اکسیژن بدون اعمال فشار بین قطعهها اتصال ایجاد میشود
پوهولغتنامه دهخداپوهو. [هَُ] (اِخ ) نام شهر بخارا بنا بضبط هوان چوانک مسافر چینی که در 630 م . به آنجا رفته است . (احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 76).
وحفلغتنامه دهخداوحف . [ وَ ] (ع ص ، اِ) موی انبوه نیک سیاه و نیکو. (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ): شعر وحف ؛ موئی بسیار نیکو. (مهذب الاسماء). || بال مرغ بسیارپر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || گیاه تازه ٔ انبوه . (منتهی الارب ) (آنندراج )
وحفلغتنامه دهخداوحف . [ وَ ح َ ] (ع ص ، اِ) موی انبوه نیک سیاه و نیکو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بال بسیارپر. || گیاه تازه ٔ انبوه بسیار درهم پیچیده . (ناظم الاطباء).
وعفلغتنامه دهخداوعف . [ وَ ] (ع اِ) هر جای درشت و سطبر از زمین که در آن آب ایستد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ، وِعاف . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
آدم احمقدیکشنری فارسی به انگلیسیass, clod, donkey, moron, jackass, moke, nincompoop, oaf, pinhead, wanker, zany