دورافتادهoutlier 2واژههای مصوب فرهنگستانمشاهدهای که تفاوت بسیار زیادی با سایر مشاهدات مجموعۀ دادهها داشته باشد
outlayدیکشنری انگلیسی به فارسیهزینه کردن، مبلغ سرمایه گذاری شده، هزینه، خرج، پرداخت، خرج کردن، بیرون گستردن
دورافتادهoutlier 2واژههای مصوب فرهنگستانمشاهدهای که تفاوت بسیار زیادی با سایر مشاهدات مجموعۀ دادهها داشته باشد