دیرینهخاکpaleosoil/ palaeosol/ palæosol/ paleosol, buried soil, fossil soilواژههای مصوب فرهنگستانخاکی که در گذشته بر روی یک چشمانداز تشکیل شده است و سیماهای ریختشناختی متمایزی دارد
پلواژهنامه آزادپَل - غلط خوردن پلش بده:غلطش بده پَل= گیسو، زلف؛ پل بریده= نفرین یا ناسزایی است که به دختران یا زنان گویند. (pal):جوی آب (لری؛ خرم آباد) پَل؛ حامی، پشتیبان. (اصفهان، سده) پِل؛ تند و سریع. در بازی چوب، پِل چوب کوچکی است که به سرعت بالا می پرد و به مسافتی دورتر پرتاب می شود. (گنابادی) پُلُ؛ پول، سر