repercussionدیکشنری انگلیسی به فارسیواکنش، عکس العمل، انعکاس، باز گردانی، پس زنی، برگشت، دفع، دفع یا پیشگیری
مرکز کوبشcentre of percussionواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای از جسم که براثر ضربۀ وارد بر جسم در نقطهای دیگر، جسم حول آن میچرخد