pareدیکشنری انگلیسی به فارسیصحیح، پوست کندن، تراشیدن، کاستن، سرشاخه زدن، چیدن، قسمت ای زائد چیزی را چیدن
نشانفرست رادیوییradio beacon, wireless beacon, radiobeacon station, aerophare, radiophareواژههای مصوب فرهنگستاننشانفرستی که با ارسال پیوستۀ امواج رادیویی به تعیین جهت کشتی یا هواپیما کمک میکند