poorestدیکشنری انگلیسی به فارسیفقیرترین، فقیر، ناچیز، غریب، مستمند، معدود، محتاج، بی نوا، نا مرغوب، بی پول، دون، بی چاره، لات، فرومایه، فرومانده، ضعیف الحال، نا سازگار، پست
parishدیکشنری انگلیسی به فارسیفرقه، اهل محله، محله، شهرستان، قصبه، بخش، شهر، بخش یا ناحیه قلمرو کشیش کلیسا
poresدیکشنری انگلیسی به فارسیمنافذ، منفذ، روزنه، سوراخ ریز، خلل وفرج، با دقت دیدن، در دریای تفکر غوطه ور شدن