portionدیکشنری انگلیسی به فارسیبخشی، سهم، بخش، قسمت، جزء، نصیب، بهره، قطعه، تکه، پاره، شقه، برخه، اری، تسهیم کردن، سهم بندی کردن، بخشیدن
انتقالپذیریportability, porting, transferabilityواژههای مصوب فرهنگستانقابلیت یک برنامۀ رایانهای که اجرای آن را بر روی دو یا چند رایانۀ ناهمسان، با مشخصات متفاوت، ممکن میسازد و نتایجی همسان به دست میدهد