سطحنوردroverواژههای مصوب فرهنگستانفضاپیما یا بخشی از آن که میتواند پس از فرود بر سطح جسمی سماوی، مانند سیاره یا قمر یا سیارک، حرکت کند و بهصورت خودکار یا با هدایت فضانوردان به کاوش بپردازد
برش رسیدهmature cutting/ harvesting cutting/ hravest cuttingواژههای مصوب فرهنگستانقطع و برداشت درختان قابلفروش یا رسیده در برش میانی یا نهایی
braverدیکشنری انگلیسی به فارسیشجاعانه، شجاع، دلیر، دلاور، غیور، سلحشور، خیره، نترس، تهم، مرد، بی پروا، عالی، متهور، بی باک، سرزنده، با جرات، بامروت، خیره سر، سرانداز