ravishesدیکشنری انگلیسی به فارسیزخمی شدن، قاپیدن، ربودن، مسحور کردن، از خود بیخود شدن، بعفت و ناموس تجاوز کردن
ravishedدیکشنری انگلیسی به فارسیزخمی شد، قاپیدن، ربودن، مسحور کردن، از خود بیخود شدن، بعفت و ناموس تجاوز کردن
روسپیلغتنامه دهخداروسپی . (ص ) در پهلوی رسپیک . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). تلفظ قدیم رُسپی . (از فرهنگ فارسی معین ). زن فاحشه و بدکاره . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). زن قحبه .(از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (از شرفنامه ٔ منیری ). زنجه . (شرفنامه ٔ منیری ). جنده . زان
روسیلغتنامه دهخداروسی . (اِخ ) نام پهلوانی تورانی . (برهان قاطع) (آنندراج ) (شرفنامه ٔ منیری ) (فرهنگ شاهنامه ).
روسیلغتنامه دهخداروسی . (ص نسبی ، اِ) منسوب بقوم روس . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به روس شود. || زبان مردم روسیه . (فرهنگ فارسی معین ). زبان روسی یکی از زبانهای هندواروپایی و از شعب زبانهای اسلاوی است و زبان رسمی ملل اتحاد جماهیر شوروی میباشد خط روسی از خط کیریلی ناشی شده و آن در زمان پتر کبیر