بازراهاندازی کردنrebootواژههای مصوب فرهنگستانبهکار انداختن دوبارۀ یک رایانه بلافاصله پس از خاموش کردن آن
چربگولغتنامه دهخداچربگو. [ چ َ ] (نف مرکب ) بمعنی چرب زبان است ، که کنایه از شیرین سخن باشد. (برهان ). چرب زبان . (ناظم الاطباء). چربگوی . چرب سخن . چرب گفتار. فصیح : همان چربگو مرد شیرین گذارچنین چربی انگیخت از مغز کار. نظامی .|| چ