rebuildsدیکشنری انگلیسی به فارسیبازسازی می شود، چیز دو باره ساخته شده، باز ساختن، دوباره ساختمان کردن
ربللغتنامه دهخداربل . [ رَ ب ِ ] (ع ص ) رَبْل . رِبْل .مرد بسیارگوشت . (از اقرب الموارد). مرد فربه بسیارگوشت . (ناظم الاطباء). و رجوع به رَبْل و رِبْل شود.
ریبللغتنامه دهخداریبل . [ رَب َ ] (ع ص ) زن پرگوشت به ناز و نعمت پرورده . || ماده شتر فربه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
rebuildsدیکشنری انگلیسی به فارسیبازسازی می شود، چیز دو باره ساخته شده، باز ساختن، دوباره ساختمان کردن
بازسازی کردندیکشنری فارسی به انگلیسیoverhaul, re-form, rebuild, reconstruct, refurbish, regenerate, rehabilitate, remodel, renovate, repair
rebuildsدیکشنری انگلیسی به فارسیبازسازی می شود، چیز دو باره ساخته شده، باز ساختن، دوباره ساختمان کردن