refugesدیکشنری انگلیسی به فارسیپناهگاه ها، پناه، پناهندگی، ملجا، تحصن، پناه گاه، مفر، پناه بردن، پناه دادن
refuseدیکشنری انگلیسی به فارسیامتناع، پس مانده، ترک، انصراف، اشغال، فضولات، ادم بیکاره، رد کردن، نپذیرفتن، قبول نکردن، مضایقه تفاله کردن
refugesدیکشنری انگلیسی به فارسیپناهگاه ها، پناه، پناهندگی، ملجا، تحصن، پناه گاه، مفر، پناه بردن، پناه دادن
refugesدیکشنری انگلیسی به فارسیپناهگاه ها، پناه، پناهندگی، ملجا، تحصن، پناه گاه، مفر، پناه بردن، پناه دادن
پناهگاه حیاتوحشwildlife sanctuary,wildlife refugeواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای که به حفاظت از حیوانات وحشی اختصاص داده شده است تا در آن بتوانند بدون مزاحمت یا خطر تولیدمثل کنند
پناهگاه کوهستانیmountain refugeواژههای مصوب فرهنگستاناقامتگاهی دورافتاده واقع در ناحیهای کوهستانی که مجموعهای از تسهیلات را در اختیار گردشگران قرار میدهد