مقاومت 2resistorواژههای مصوب فرهنگستانجزیی از مدار الکتریکی که برطبق قانون اهم در برابر عبور جریان ایستادگی میکند یا عبور جریان را محدود میسازد
equivalent resistorواژهنامه آزادویسۀ هم ارز. (زبانزدِ دانشی). با واژه های تازی، «مقاومتِ معادل» نیز گفته می شود.
variable resistorواژهنامه آزادوَردویسِه، ویسِۀ وَردَندِه. به چَمِ (معنیِ) ویسِه ای (مقاومتی) که می وَردَد (تغییر می کند) یا «مقاومتِ متغیر».
equivalent resistorواژهنامه آزادویسۀ هم ارز. (زبانزدِ دانشی). با واژه های تازی، «مقاومتِ معادل» نیز گفته می شود.
مقاومت کربنیcarbon resistorواژههای مصوب فرهنگستانمقاومتی الکتریکی که با پختن آمیزهای از ذرات کربن و سرامیک به دست میآید متـ . مقاومت ترکیبی composition resistor
مغنامقاومت2magnetoresistorواژههای مصوب فرهنگستاننیمرسانایی که مقاومت الکتریکی آن متناسب با شدت میدان مغناطیسی واردشده است