rightsدیکشنری انگلیسی به فارسیحقوق، حق، درست کردن، درست شدن، اصلاح کردن، دفع ستم کردن از، قائم نگاداشتن
Bill of Rightsدیکشنری انگلیسی به فارسیلایحه حقوق، قانون اساسی امریکا، اعلامیه ده مادهای حقوق اتباع امریکایی
حق تقدم1pre-emption rights, Pre-emptive rightsواژههای مصوب فرهنگستاناولویت سهامدار در خرید سهامهای جدید شرکت یا در خرید سهام دیگر سهامداران
انبوهة ثبت اختراعpatent thicketواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از همپوشانیهای ناظر بر حقوق مالکیت فکری (intellectual property rights) که شرکتها در فرایند تجاریسازی فنّاوری جدید باید از آنها عبور کنند