rousingدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریک، از خواب بیدار شدن، رم دادن، حرکت دادن، بهم زدن، بهیجان در اوردن، خونکسی را بجوش اوردن
رونقلغتنامه دهخدارونق . [ رَ ن َ ] (اِخ ) اسم چند تن از گویندگان زبان پارسی است . رجوع به فرهنگ سخنوران و قاموس الاعلام ترکی شود.
استخوانخورbone nippers, rongeurواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای در جراحی برای برداشتن تکههای کوچک استخوان